جدول جو
جدول جو

معنی چوب الف

چوب الف((اَ لِ))
کاغذ باریکی که لای کتاب می گذارند به نشانه اینکه تا اینجا خوانده شده، چوب باریک، چوق الف
تصویری از چوب الف
تصویر چوب الف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چوب الف

چوق الف

چوق الف
نشانه ای که با کاغذ سازند و در لای کتاب نهند بعلامت اینکه تا آن صفحه خوانده شده. یا مثل چوق الف. لاغر و باریک
فرهنگ لغت هوشیار

چوق الف

چوق الف
کاغذ باریکی که لای کتاب می گذارند به نشانه اینکه تا اینجا خوانده شده، چوب باریک، چوب الف
چوق الف
فرهنگ فارسی معین

چوب قلم

چوب قلم
پاره چوب باریکی که یک سرش (سری که به آن نیش آهنین پیوندد و یا در آن نیش آهنین گذارند) ستبرتر از سر دیگر باشد و هر چه از سربدم رود رفته رفته باریکتر شود. امروز بیشتر آن را از کائوچو و نظایر آن میسازند و بهمین نام مینامند
لغت نامه دهخدا

چوب فلک

چوب فلک
قطعه چوبی است استوانه ای که هر دو سرش را سوراخ کنند یا دو سوراخ در دو سوی آن ایجاد کنند و ریسمانی از آن دو سوراخ بگذرانند و معلمان آن طناب را که دو سرش در دو سوراخ چوب بند شده است گرد هر دو پای طفل بازی گوش افکنند و تاب دهند تامحکم شود آنگاه بر کف پای او چوب زنند:
در این تازه مکتب برای کتک
ز باران و باد است چوب فلک.
طغرا (از آنندراج).
رجوع به فلک شود
لغت نامه دهخدا