جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چلزه

چوزه

چوزه
جوجِه، بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد به ویژه مرغ خانگی، جوزِه، جوژِه، فَرخ، فَرَه
چوزه
فرهنگ فارسی عمید

چرزه

چرزه
بمعنی چرده است. پوست رو و بدن آدمی و حیوان. (آنندراج) (غیاث). پوست رو و تن آدمی. (ناظم الاطباء). چرده. چرته، تیره رنگ مایل بسیاهی. (ناظم الاطباء). چرده، اسب سرخ تیره رنگ. (ناظم الاطباء). چرده. و رجوع به چرته و چرده شود
لغت نامه دهخدا

چرزه

چرزه
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ایست قدیم النسق از قرای طارم واقع در میان کوه و بیست وپنج خانوار سکنه دارد که بزبان فرس قدیم تکلم میکنند. هوایش معتدل است. زراعتش از آب رودخانه مشروب میشود و گردنۀ ناهموار و راهی صعب العبور دارد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 220).
در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است: ’دهی جزء دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان که در 42هزارگزی شمال باختر سیردان و 10هزارگزی راه مالرو عمومی واقعست. کوهستانی و سردسیر است و 167 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، فندق، گردو و عسل، شغل اهالی زراعت، مکاری و بافتن گلیم، جاجیم و شال و راهش مالرو و صعب العبور است’. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

چوزه

چوزه
دهی است از دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. 545 تن سکنه دارد. از چشمه و رودخانه محلی آبیاری میشود. محصولش غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا