جدول جو
جدول جو

معنی چل کلید

چل کلید((چِ. کِ))
چهل کلید، صفت جامی که درویشان با خود دارند
تصویری از چل کلید
تصویر چل کلید
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چل کلید

چل کلید

چل کلید
صفت جامی که درویشان با خود دارند. جام چل کلید
لغت نامه دهخدا

چهل کلید

چهل کلید
جام فلزی که در اطراف آن دعاهایی کنده کاری شده و چهل قطعه فلز کوچک به شکل کلید به لبۀ آن آویخته و آن را پرآب می کنند و به بیمار می دهند بخورد یا بر سر او می ریزند تا شفا یابد و گاه برای گشوده شدن بخت دختری او را به حمام می برند و با آن جام آب بر سرش می ریزند
فرهنگ فارسی عمید

چل چلی

چل چلی
تازه راهافتاده، کسی که در راه رفتن تعادل ندارد، کسی که.، کوهی در جنوب باختری شهرستان کتول که به ارتفاع، ۱۲۳ متر
فرهنگ گویش مازندرانی