معنی چس نفس - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با چس نفس
چس نفس
- چس نفس
- پرحرف. شخص هرزه درا و یاوه گو. پرچانه و مهمل گو. رجوع به چس نفسی و چس نفسی کردن شود، آدم ضعیف و علیل
لغت نامه دهخدا
چس نفسی
- چس نفسی
- هرزه گپی لاف زدن پر حرفی روده درازی، هرزه درایی یاوه گویی. هرزه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
چس نفسی
- چس نفسی
- پرحرفی. یاوه گویی. وراجی. هرزه درایی. مهمل بافی. پرچانگی. رجوع به چس نفس و چس نفسی کردن شود، ضعف و ناتوانی
لغت نامه دهخدا
بد نفس
- بد نفس
- گنده دم گنده دهان بد روان آلوده روان بد فطرت بد نهاد بد سرشت، شهوت پرست
فرهنگ لغت هوشیار