معنی چپانیدن چپانیدن((چَ دَ)) چیزی را با زور و فشار میان چیز دیگر جا دادن تصویر چپانیدن فرهنگ فارسی معین
چپانیدن چپانیدن تپاندن. تپانیدن. چپاندن. (فرهنگ نظام). افشردن. فشاردن. منضغط کردن و سخت کردن. (ناظم الاطباء). فروکردن. چیزی را بزور و فشار در جایی یا سوراخی داخل کردن. و رجوع به تپاندن و تپانیدن و چپاندن شود لغت نامه دهخدا
چرانیدن چرانیدن علف خورانیدن بحیوانات گردش دادن حیوانات علفخوار در علفزارها تا چرا کنند فرهنگ لغت هوشیار
چکانیدن چکانیدن خواهد چکاند بچکان چکاننده چکانده) قطره قطره ریختن مایعی را، کشیدن ماشه تفنگ و تیر انداختن: تفنگ خالی کردن فرهنگ لغت هوشیار