معنی چانه انداختن - فرهنگ فارسی معین
معنی چانه انداختن
چانه انداختن((~. اَ تَ))
آخرین حرکت فرد محتضر پیش از مرگ
تصویر چانه انداختن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با چانه انداختن
چانه انداختن
چانه انداختن
چانه زدن، کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
فرهنگ فارسی عمید
چانه انداختن
چانه انداختن
حرکت آخرین که در زنخ محتضر پدید آید. تشنج آخرین شخص محتضردر فک اسفل. آخرین حرکت تشنجی چانۀ محتضر. کنایه است از مردن. کنایه است از دم درکشیدن و جان سپردن
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.