دره یاکوهی که خم درخم بود گویند چام چام و چم چم، (فرهنگ اسدی)، دره های کوه، راه های پرپیچ و خم و تاب، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : گفتا مرا چه چاره که آرام هیچ نیست گفتم که زود خیز و همی گرد چام چام، منجیک (از فرهنگ اسدی)، ، ظاهراً چمان چمان، آرام آرام، آهسته آهسته و خرامان خرامان معنی میدهد و ممکن است در شعر منجیک که در بالا نقل شد همین معنی منظور شاعر بوده است
چاکاچاک، برای مِثال ز بس نعره و چاک چاک تبر / ندانست کس پای گفتی ز سر (فردوسی - ۷/۳۴۳)، پُر از چاک و شکاف، پاره پاره، بریده بریده، برای مِثال همه دشت سر بود بی تن به خاک / به سر بر ز گرز گران چاک چاک (فردوسی - ۵/۱۸۷)