جدول جو
جدول جو

معنی چاچ

چاچ
نام شهری در ماورالنهر که کمان و تیر آن معروف بود
تصویری از چاچ
تصویر چاچ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چاچ

چاچ

چاچ
نام شهری از ترکستان نزدیک تاشکند مرکز جمهوری ازبکستان، مؤلف حدود العالم آرد: ناحیتی است بزرگ و آبادان و مردمانی غازی پیشه و جنگ گر و توانگر و بسیارنعمت و از وی کمان و تیر خدنگ و چوب خلنج بسیار افتد، (حدود العالم)، نام شهری است از ماوراءالنهر که به تاشکند اشتهار دارد و بعضی کاشغر را گفته اند و کمان خوب از آنجا آورند و منسوب به آنجا را چاچی گویند عموماً و کمان راخصوصاً، (برهان)، و معرب آن ’شاش’ است:
چنان بد همه شهرها تا به چاچ
تو گفتی عروسی است با طوق و تاج،
فردوسی،
یکی طوس را داد آن تخت عاج
همان یاره و طوق و منشور چاچ،
فردوسی،
فرستاد بهری ز گردان به چاچ
که جوید همی تخت ایران و تاج،
فردوسی
گر از چاچ پی را نهی پیش رود
بنوک سنانت فرستم درود،
فردوسی،
وز آن پس بزرگان شدند انجمن
ز آموی تا شهرچاچ و ختن،
فردوسی،
از چاشت تا بشام ترا نیست ایمنی
گر مر تراست مملکت از چاچ تا بشام،
ناصرخسرو،
... در این وقت فتحهای قتیبه بود به ماوراءالنهر و زمین شومان و گیش و نسف، و آن نخشب است و دیگر باره قتیبه خوارزم بگشاد، و چاچ و فرغانه پس به چین رفت و با نصرت باز آمد ... (مجمل التواریخ) ...، و امیر احمد بن اسد فرغانه داشت و امیر یحیی بن اسد چاچ داشت، (تاریخ بیهق ص 68)،
کمندی چو ابروی طمغاچیان
بخم چون کمان گوشۀ چاچیان،
نظامی (شرفنامه)،
وز آنجا شوم سوی چاچ و طراز
زمین را نوردم به یک ترکتاز،
نظامی (شرفنامه)،
ز خرخیز و از چاچ و از کاشغر
بسی پهلوان خواند زرین کمر،
نظامی (شرفنامه)،
... و زبان مردم چاچ بهترین زبان هیطل است، (ترجمه از احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم نقل از سبک شناسی ج 1 ص 245) ...، و بوضوح انجامید که آن غلام را دختر حاکم چاچ بنا بر آنکه از خوردی باز به او متعلق بوده از خانه پدر همراه آورده، (حبیب السیرچ خیام ص 172)، راه چاچ، راهی از موسیقی است:
کاج صمصام را سزد بر یال
سوزنی را ترانه بر ره چاچ،
سوزنی،
، و تودۀ غلۀ پاک کرده و از کاه جدا گردیده را نیز گویند، (برهان)، این معنی صحیح نیست و تودۀ غلۀ پاک کرده را ’چاش’ گویند نه ’چاچ’ رجوع به چاش شود
لغت نامه دهخدا

چاچی

چاچی
ساخته شده درشهرچاچ: کمان چاچی چاچی کمان، از مردم شهر چاچی. یا چاچی کمان کمان چاچی. کمان ساخته شده در شهر چاچ، کمان بسیار خوب
فرهنگ لغت هوشیار

چاپ

چاپ
طبع، عملی است که به واسطه آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه شبیه به آن تهیه کرد
فرهنگ لغت هوشیار

چاو

چاو
نوعی اسکناس، گونه ای از چرم که نخستین بار در کشور چین معمول گردید، و بانگ و صدای ناله و زاری
فرهنگ لغت هوشیار