معنی جیم شدن
جیم شدن
گریختن، پنهان شدن
تصویر جیم شدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جیم شدن
ختم شدن
ختم شدن
انجام شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
حیف شدن
حیف شدن
تباه شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
اجیر شدن
اجیر شدن
مزدور شدن مزدوری کسی را پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
دیر شدن
دیر شدن
بتاخیر افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
رام شدن
رام شدن
مطیع و فرمانبردار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تیغ شدن
تیغ شدن
مواجه شدن و روبرو گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
جازم شدن
جازم شدن
یکدل شدن دل بر کاری نهادن یکدل شدن بر کاری قاطع بودن بر کاری
فرهنگ لغت هوشیار
جفت شدن
جفت شدن
مباشرت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جدا شدن
جدا شدن
منفصل شدن سوا شدن، دور شدن، ممتاز گشتن
فرهنگ لغت هوشیار