معنی جهبذ - فرهنگ فارسی معین
معنی جهبذ
جهبذ((جِ بَ))
گهبد، دانشمند بزرگ، جمع جهابذه، واسطه و دلالی که مؤدیان مالیات، مالیات خود را توسط او به دیوان می پرداختند
تصویر جهبذ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جهبذ
جهبذ
جهبذ
گهبد دانشمند بزرگ، جمع جهابذه، واسطه و دلالی که مودیان مالیات مالیات خود را توسط او بدیوان می پرداختتند
فرهنگ لغت هوشیار
جهبذ
جهبذ
کسی که نزد عمال خلیفه بر عهده می گرفت که خراج مقرر را از مردم وصول کند و به عمال خراج یا به دیوان تحویل بدهد و مردم مالیات خود را توسط او به دیوان می پرداختند، دانشمند بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
هبذ
هبذ
ماله ای که زمین شیار کرده را بدان هموارکنندوآن بشکل تخته ای بزرگست. توضیح این کلمه رابا (هید) نباید مشتبه کرد
فرهنگ لغت هوشیار
هبذ
هبذ
دویدن و شتاب رفتن، زود پریدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.