معنی جولخی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جولخی
جولقی
- جولقی
- قلندر، پشمینه پوش، برای مِثال جولقی ای سربرهنه می گذشت / با سرِ بی مو چو پشتِ طاس و طشت (مولوی - ۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
جولخ
- جولخ
- نوعی پارچه پشمین خشن که از آن خرجین و جوال سازند و نیز قلندران و تهیدستان از آن جامه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
جولخ
- جولخ
- نوعی پارچه پشمین خشن که از آن خ و رجین و جوال درست کنند، جامه پشمین که درویشان و قلندران پوشند
فرهنگ فارسی معین