جدول جو
جدول جو

معنی جوشیدن

جوشیدن((دَ))
به جوشش آمدن، فوران کردن آب از زمین
تصویری از جوشیدن
تصویر جوشیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جوشیدن

جوشیدن

جوشیدن
به جوش آمدن آب و هر مایع دیگر بر اثر حرارت، غلیان، بیرون آمدن آب از زمین و چشمه با حالتی که انگار در حال جوشیدن است، کنایه از خشمگین شدن، کنایه از شورش و هنگامه بر پا کردن، سر و صدا کردن، کنایه از مضطرب شدن، به جوش آمدن، شوریده دل شدن، جوشاندن
جوشیدن
فرهنگ فارسی عمید