معنی جوزا
- جوزا((جُ))
- دو پیکر، نام یکی از صورت های فلکی جنوب شرقی، نام سومین برج از منطقه البروج که خورشید در حرکت ظاهری خود در خردادماه در این صورت فلکی دیده می شود، نام هشتمین منزل ماه که عرب آن را نثره گوید
واژههای مرتبط با جوزا
جوزا
- جوزا
- دو پیکر، یکی از صورتهای فلکی منطقه البروج که از بزرگترین صور فلکی شمالی است، دو پیکر چون در سنجش با آبام های دیگر روشنی بیشتر دارد و در تازی جوزا نام نهاده اند زیرا به گوسپند سیاهرنگی که میانش سپید باشد جوزا می گویند. در پارسی دو پیکر از آن روی گفته می شود که این دو چهر سپهری همانند دو کودک برهنه است در پی هم
جوزا
- جوزا
- سومین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد، توامان، دوپیکر، سومین برج از برج های دوازده گانه، برابر خرداد
جوزا
- جوزا
- ناتنی
جویا
- جویا
- جوینده، جستجو کننده، پهلوان مازندرانی بود که بدست رستم کشته شد
جواز
- جواز
- پروانه
بوزا
- بوزا
- شرابی که از آرد برنج و ارزن و جو سازند
زوزا
- زوزا
- ترکی گریه مویه زاری شور گمان می رود بر گرفته از زوزه پارسی باشد
جوزه
- جوزه
- پارسی تازی گشته یک گردکان واحد جوز یک گردو. یا جوزه مطلقه. واحد وزن معادل نه درخمی و نزد بعضی مساوی چهار مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 418) یا جوزه ملکبه. واحد وزن معادل شش درخمی (رساله مقداریه ایضا) یا جوزه نبطیه. واحد وزن معادل یک بندقه و بقولی یک مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 417)
جوزن
- جوزن
- مقیاس طول هندی معادل 8 یا 32000 ذراع
