معنی جناع
جناع
((جَ))
دامن زین، طاق پیشین زین
تصویر جناع
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جناع
جنان
جنان
بهشت
فرهنگ نامهای ایرانی
جناح
جناح
بال، پژیر، گُناه
فرهنگ واژه فارسی سره
جناب
جناب
سرکار
فرهنگ واژه فارسی سره
جباع
جباع
کوته بالا، زشت رفتار زن
فرهنگ لغت هوشیار
جداع
جداع
مرگ، موت
فرهنگ لغت هوشیار
جماع
جماع
خودسری کردن جمع چیزی، نکاح، آمیزش
فرهنگ لغت هوشیار
جنان
جنان
شب، جامه جنت که بمعنی بهشت است جنت که بمعنی بهشت است سپر، ترس سپر، ترس
فرهنگ لغت هوشیار
جناق
جناق
پارسی است و همان جناغ و چناغ شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
جناغ
جناغ
استخوانی که قفسه سینه را در خط وسط و جلو محدود می کند
فرهنگ لغت هوشیار