جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جمهره

زمهره

زمهره
سرخ شدن چشم از غضب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

سمهره

سمهره
بی توالد شدن. کانه کل حیه برأسها. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). نمو کردن و بالیدن کشت بدون توالد و بدون آنکه زیادی حاصل کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مجمهره

مجمهره
ناقه مجمهره، ماده شتر استوارخلقت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

ممهره

ممهره
امراءه ممهره، زن کابین کرده شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا