معنی جملگی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جملگی
بجملگی
- بجملگی
- عموماً. جمعاً. بالتمام. همگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به بجمله و جمله شود
لغت نامه دهخدا
عملگی
- عملگی
- فعلگی و شغل و پیشۀ عمله. (ناظم الاطباء). عمله بودن. کارگر بودن. فعله بودن. رجوع به عمله شود
لغت نامه دهخدا