معنی جلوگیر
جلوگیر
((جُ یاجِ لُ))
مانع
تصویر جلوگیر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جلوگیر
جلوگیر
جلوگیر
جلوگیری کننده
فرهنگ لغت هوشیار
جلوگیر
جلوگیر
آنکه یا آنچه جلو کسی یا چیزی را بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
جلوگیر
جلوگیر
بازدارنده، رادع، مانع، مزاحم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جلوگیری
جلوگیری
پیشگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
جلوگیری
جلوگیری
تحریم
فرهنگ واژه فارسی سره
جلوگیری
جلوگیری
پیشگیری پهرج منع ممانعت
فرهنگ لغت هوشیار
گلوگیر
گلوگیر
آنچه راه گلو را بگیرد، لقمۀ بزرگ که از حلق فرو نرود
فرهنگ فارسی عمید
گلوگیر
گلوگیر
خفه کننده، قطع کننده نفس
فرهنگ لغت هوشیار
جلوگیری
جلوگیری
ممانعت
فرهنگ فارسی معین