جدول جو
جدول جو

معنی جلنبر

جلنبر((جُ لُ بُ))
جلمبر، آدم ژنده پوش و ژولیده
تصویری از جلنبر
تصویر جلنبر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جلنبر

جلنبر

جلنبر
کسی که جامۀ کهنه و کثیف و پاره پاره و جل مانند در بر داشته باشد
جلنبر
فرهنگ فارسی عمید

جلمبر

جلمبر
جلنبر، آنکه جامۀ کهنه و کثیف و پاره پاره و جل مانند در بر داشته باشد
جلمبر
فرهنگ فارسی عمید

جلنبه

جلنبه
چوبی که جامه را در وقت شستن با آن می کوبند، چوب گازران، کدینه، کوبین، کدنگ
جلنبه
فرهنگ فارسی عمید

چلنبر

چلنبر
دهی از دهستان گیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد که در 10 هزارگزی فادر مرکز بخش گیوی و 10 هزارگزی راه شوسۀ هروآبادبه میانه واقع است. این دهستان کوهستانی و سردسیر است و در کوههای طالش دارای مزارع و مراتع بسیار می باشد و 278 تن سکنه از ایل شاطرانلو دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گلنبر

گلنبر
دهی است از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 9هزارگزی جنوب ورزقان و 5هزارگزی ارابه رو تبریز به اهر. هوای آن معتدل و دارای 358 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا