جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جلد

جلد

جلد
نیرومند، چابک پوست بدن انسان و حیوان پوست بدن انسان و حیوان
جلد
فرهنگ لغت هوشیار

جلد

جلد
لایۀ محکمی که روی کتاب، دفتر، مجله و امثال آن بکشند یا بچسبانند مثلاً جلدِ کتاب، جلدِ دفتر، واحد شمارش کتاب، دفتر، کتابچه و امثال آن،
نسخه، پوشش، جمعِ جلود،
در علم زیست شناسی پوست، پوست یک پارچۀ بدن حیوان مانند مَشک و خیک
جلد
فرهنگ فارسی عمید

جلد

جلد
چابک، چالاک، ویژگی کبوتری که به مکانی تعلق پیدا کرده و در هر حالت به آن مکان بازمی گردد، مفردِ واژۀ اجلاد
تازیانه زدن
جلد
فرهنگ فارسی عمید

جلد

جلد
پوست، چیزی که کتاب، دفتر و مانند آن را پوشش دهد، جلد کتاب، جلد دفتر، توی، کسی رفتن کسی را وسوسه کردن و از کاری منصرف ساختن یا به کاری برانگیختن
جلد
فرهنگ فارسی معین