معنی جلاد - فرهنگ فارسی معین
معنی جلاد
- جلاد((جَ لّ))
- مأمور تازیانه زدن یا کشتن محکومان، دژخیم
تصویر جلاد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جلاد
جلاد
- جلاد
- شمشیر زن کشنده، دژخیم، شکنجه گر آنکه مامور شکنجه دادن یا کشتن محکومان است. یا جلاد فلک. مریخ، جمع جلید تازیانه زن، دژخیم، میرغضب
فرهنگ لغت هوشیار
جلاد
- جلاد
- مامور تازیانه زدن، شکنجه کردن یا کشتن محکومان، دژخیم، میرغضب، کنایه از بسیار سنگدل
فرهنگ فارسی عمید