معنی جغه - فرهنگ فارسی معین
معنی جغه
- جغه((جِ غِّ))
- تاج، افسر، هر چیز تاج مانند که به کلاه نصب کنند
تصویر جغه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جغه
جغه
- جغه
- حالت مبارزه دو گربه یا دو سگ، گاهی برای دو انسان نیز به کار.، صدای جنگ دو سگ، دیگری سگها
فرهنگ گویش مازندرانی
دغه
- دغه
- بر نام زنی از تیره ی} عجل {که از بسیار گولی نام او بر سر زبان هاست
فرهنگ لغت هوشیار