معنی جعشوش - فرهنگ فارسی معین
معنی جعشوش
- جعشوش((جُ))
- گدا، مرد پست و زشت روی، مرد دراز و کوتاه، جمع جعاشیش
تصویر جعشوش
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جعشوش
جعشوش
- جعشوش
- گدا، پست و زشت، مرد دراز گدا، مرد پست و زشت روی، مرد دراز و کوتاه، جمع جعاشیش
فرهنگ لغت هوشیار
معشوش
- معشوش
- بخشش اندک. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد) ، فراهم آورده شده و کسب کرده شده. (غیاث) (آنندراج) ، پیراهن رقعه دوخته. (غیاث) (آنندراج). رجوع به عش شود، نام صنعتی از شعر. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا