جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جزم

جزم

جزم
امضا و تنفیذ کردن، سوگند بهره و نصیب، و قسمت بریدن، قطع کردن
جزم
فرهنگ لغت هوشیار

جزم

جزم
قطع کردن، عزم انجام کاری کردن بی تردید، ساکن گردانیدن آخرین حرف کلمه یا حذف آن براساس قواعد صرفی
جزم
فرهنگ فارسی معین

جزم

جزم
استوار، قطعی، در علوم ادبی علامتی به شکل دایره یا نیم دایره که بالای حرف ساکن می گذارند، ساکن کردن حرف آخر کلمه یا حذف حرفی از آن، قطع کردن، بریدن
جزم
فرهنگ فارسی عمید