جدول جو
جدول جو

معنی جرعه ریز

جرعه ریز
آن که جرعه (شراب و مانند آن) ریزد، جامی باشد ناوچه دار و آن دو قسم است، بزرگ و کوچک. با بزرگ آن زنان در حمام آب بر سر ریزند و با کوچک آن دارو و شربت و غیره در گلوی اطفال کنند
تصویری از جرعه ریز
تصویر جرعه ریز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جرعه ریز

جرعه ریز

جرعه ریز
هفتریز جرغاتو جامی است -1 آنکه جرعه (شراب ومانندآن) ریزند، جامی باشد ناوچه دار و آن دو قسم است: بزرگ و کوچک. با بزرگ آن زنان در حمام آب بر سر ریزند با کوچک آن دارو شربت و غیره در گلوی اطفال ریزند
فرهنگ لغت هوشیار

خرده ریز

خرده ریز
اشیاء کم ارزش، چیزهای کم فایده یا بیهوده، باقی مانده هر چیز، آشغال
خرده ریز
فرهنگ فارسی معین

خرده ریز

خرده ریز
آشغال. ریزه پیزه. خرت و پرت. چیزهای بسیار کوچک
لغت نامه دهخدا

قلعه ریز

قلعه ریز
دهی جزء دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 44هزارگزی شمال باختری مرند و 10هزارگزی خط آهن جلفا به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 122 تن، آب آن از چشمه ومحصول آن غلات، حبوبات، پنبه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

سرخه ریز

سرخه ریز
دهی جزءدهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 376 تن سکنه است. آب آن از نهر ساغرچی و چشمه. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا