جدول جو
جدول جو

معنی جرثوم

جرثوم((جُ))
اصل، ریشه، خاک اطراف ریشه درخت، خانه مورچه، میکروب، انگل، اصیل، نجیب، جمع جراثیم
تصویری از جرثوم
تصویر جرثوم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جرثوم

جرثوم

جرثوم
بنداد آسال، جوانه، مورخان مورکد مور خانه، نای، نژاده، تمیک (میکرب) -1 اصل ریشه، خاک اطراف ریشه درخت، خانه مورچه، میکرب انگل، اصیل نجیب دارای اصل استوار، جمع جراثیم
فرهنگ لغت هوشیار

مرثوم

مرثوم
شکسته از هر چیزی. (منتهی الارب). هر چه شکسته و خون آلود شود. رثیم. (از متن اللغه). نعت مفعولی است از رثم. رجوع به رثم شود، خف مرثوم، سپل شتر که بر سنگ آید و خون آلود شود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شکسته بینی خون آلود. (منتهی الارب). رجوع به معنی اول شود
لغت نامه دهخدا