جدول جو
جدول جو

معنی جرباء

جرباء((جَ))
آسمان، ناحیه ای از آسمان که در آن فلک ماه و آفتاب می گردد. (به باور قدما)
تصویری از جرباء
تصویر جرباء
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جرباء

جرباء

جرباء
آسمان و ستارگان، زن گر، آسمان، نمکین دختر نمکین آسمان، ناحیه ای از آسمان که در آن فلک آفتاب و ماه میگردد (بعقیده قدما)، زمین قحط زده، دختر با نمک
فرهنگ لغت هوشیار

جربان

جربان
جمع جریب، پارسی تازی گشته گری ها گریب ها اندازه ای است
جربان
فرهنگ لغت هوشیار

حرباء

حرباء
خور گرد آفتاب پرست از جانوران بژمره چلپاسه (گویش گیلکی) پنیرک آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار

ظرباء

ظرباء
جمع ظربان راسوها. توضیح در فارسی مفرد استعمال شده. راسو راسو انگور خوار از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار

غرباء

غرباء
جمع غریب، غریبان، مسافران، بیگانگان، فافا ها نو یافته ها دور شوندگان آوارگان بیگانگان انوتکان اسم) غریب دوران از یار و دیار، بیگانگان
فرهنگ لغت هوشیار