معنی جرایم - فرهنگ فارسی معین
معنی جرایم
- جرایم((یِ))
- جمع جریمه، گناهان، مجازات های نقدی
تصویر جرایم
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جرایم
جرایم
- جرایم
- جریمه ها، پولهایی که از مجرمین گرفته می شود، مجازات نقدی، کنایه از مجازات ها، گناه ها، بزه ها، جمعِ واژۀ جریمه
فرهنگ فارسی عمید
جراثیم
- جراثیم
- جمع جرثومه، انگل ها، آسال ها بندادها، جوانه ها جمع جرثوم. خانه های مورچه، خاکهای پای درختان، کرمهای ذره بینی میکربها
فرهنگ لغت هوشیار