کشیدن شکاف (عموما)، زمین شکافته تراکهای زمین، بن کوه، خندق کم عرضی که دور باغها و مزارع کنند تا مانع رفتن حیوانات گردد. زین اسب. کشیدن فرو کشیدن، یا جراثقال (ثقیل) یا جر ذیل. دامن کشیدن، جلب کردن، اخذ کردن چیزی را بچاپلوسی و شیرین زبانی از کسی گرفتن، کشمکش نزاع: (فلان همیشه کارش جر و دعوی با مردم است)، حرکت کسره. یا جر و مد. زیر و بالا کشیدن و بیش و کمی آب دریا
صدای پاره کردن چیزی مانند کاغذ، پارچه و امثال آن ها جِر خوردن: پاره شدن پارچه یا کاغذ، شکاف برداشتن جِر دادن: پاره کردن چیزی مانند کاغذ، پارچه و امثال آن ها جِر زدن: انکار کردن و زیر پا گذاشتن مقررات در بازی، کنایه از از دادن تاوان خودداری کردن
پایین، زیر، چابک، زیرک، جوی، کانال دور زمین، خندق کم عرض، جایی که دارای درختان انبوه.، صدای پاره شدن پارچه، ناراضی، خشمناک، پایین، زیر، دو عطسه ی پیاپی که در هنگام حرکت در باور عده ای، نیکو است