معنی جدران
جدران
((جُ))
جمع جدر، دیوارها
تصویر جدران
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جدران
جدران
جدران
جمع جدر، دیواره ها جمع جدار دیوارها، جمع جدر دیوارها
فرهنگ لغت هوشیار
جدران
جدران
جدارها، دیوارها، جمعِ واژۀ جدار
فرهنگ فارسی عمید
جیران
جیران
آهو، آهو
فرهنگ نامهای ایرانی
جبران
جبران
باز نهش، شیان، باز پرداخت، برگرداندن
فرهنگ واژه فارسی سره
ادران
ادران
چرکینی، خشک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
صدران
صدران
صدر (عربی) + ان (فارسی) رؤسا و بزرگان
فرهنگ نامهای ایرانی
پدران
پدران
آباء
فرهنگ واژه فارسی سره
جبران
جبران
تلافی کردن، خسارت و صدمه
فرهنگ لغت هوشیار
جدیان
جدیان
جمع جدی، بزغالگان
فرهنگ لغت هوشیار