معنی جبین
جبین
((جَ))
پیشانی، یک طرف پیشانی
تصویر جبین
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جبین
جبین
جبین
ترسو، بددل
فرهنگ لغت هوشیار
جبین
جبین
پیشانی، جمعِ جبنا، ترسو
فرهنگ فارسی عمید
جبین
جبین
چپین، طبق چوبین، سله
فرهنگ فارسی معین
جبین
جبین
پاداش
فرهنگ گویش مازندرانی
جنین
جنین
رویان
فرهنگ واژه فارسی سره
مبین
مبین
بازگو کننده
فرهنگ واژه فارسی سره
ابین
ابین
آشکارتر گویاتر
فرهنگ لغت هوشیار
جبان
جبان
ترسو، بد دل
فرهنگ لغت هوشیار
جبیس
جبیس
بچه خرس، ناکس
فرهنگ لغت هوشیار