جدول جو
جدول جو

معنی جبهه گرفتن

جبهه گرفتن((~. گِ رِ تَ))
مخالفت کردن
تصویری از جبهه گرفتن
تصویر جبهه گرفتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جبهه گرفتن

بچه گرفتن

بچه گرفتن
. عمل ماما. گرفتن طفل را پس از آنکه از رحم بدرآید.
- امثال:
مامای پیر بچه را بگیر. مامای کور، بچه را بشور. (تصنیف عامیانه)
لغت نامه دهخدا

بله گرفتن

بله گرفتن
اصغا کردن قبولی دختر صیغۀ نکاح را باگفتن لفظ بله (بلی). بله گرفتن از عروس. او را به گفتن لفظ بلی واداشتن هنگام عقد بنشانی پذیرفتن نکاح. رجوع به بله بران و بله بری و بله دادن شود، شورش. غوغا. هنگامه. ازدحام، عدم انقیاد. سرکشی. (ناظم الاطباء). و رجوع به بلوی شود
لغت نامه دهخدا

بها گرفتن

بها گرفتن
ارزش پیدا کردن. (فرهنگ فارسی معین). قیمت گرفتن. پربها شدن. باارزش شدن:
مرد بحکمت بها و قیمت گیرد
زی ّ زنان است ششتری و بهایی.
ناصرخسرو.
و رجوع به مادۀ بعد شود، قوی و پهلوان. زورمند، سرباز، سوار. ج، بهادران. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا