جدول جو
جدول جو

معنی جان به سر شدن

جان به سر شدن((بِ سَ شُ دَ))
سخت بی تاب شدن، به حال مرگ افتادن
تصویری از جان به سر شدن
تصویر جان به سر شدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جان به سر شدن

جان به سر شدن

جان به سر شدن
به سختی جان دادن
مضطرب گشتن و ناراحت بودن
جان به سر شدن
فرهنگ فارسی عمید

جان به سر کردن

جان به سر کردن
کسی را در حال جان دادن به هیجان آوردن و مضطرب ساختن
جان به سر کردن
فرهنگ فارسی عمید