معنی جان جان روح انسانی، نفس جان دادن و قبض را گرفتن: کنایه از مردن، جان به عزراییل تسلیم کردن جان به طاق افکندن: کنایه از حالت احتضار و مرگ داشتن تصویر جان فرهنگ فارسی معین