جدول جو
جدول جو

معنی جامه دان

جامه دان
صندوقی که در آن جامه ها را گذارند، اتاقی که در آن جامه ها را حفظ کنند
تصویری از جامه دان
تصویر جامه دان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جامه دان

جامه دان

جامه دان
چمدان، صندوق چرمی یا فلزی که در آن لباس می گذارند
جامه دان
فرهنگ فارسی عمید

جامه دران

جامه دران
جامه درنده، در حال جامه دریدن، گوشه ای در دستگاه شور
جامه دران
فرهنگ لغت هوشیار

جامه دار

جامه دار
محافظ جامه خانه نگهبان البسه، کاگری که در حمام جامه های مردم را حفظ کند
فرهنگ لغت هوشیار

جامه دران

جامه دران
گوشه ای در دستگاه های شور، همایون و افشاری. گویند از ساخته های نکیسا بوده و آن را چنان می نواخته که حضار از شور و هیجان جامه بر تن می دراندند، برای مِثال مطرب، به نوایی ره ما بی خبران زن / ما جامه درانیم ره جامه دران زن (عبدالسلام پیامی - لغتنامه - جامه دران)، در حال جامه دریدن در هنگام سوگواری، شوروهیجان و امثال آن، برای مِثال خلق چندان جمع شد بر گور او / موکنان جامه دران در شور او (مولوی - ۶۱)
جامه دران
فرهنگ فارسی عمید

جامه دار

جامه دار
کارگری که در حمام های عمومی لباس های مردم را حفظ می کند، مامور و نگهبان جامه خانه، کسی که انبار البسه به او سپرده می شده، نوکر یا خدمتکاری که وظیفۀ او نگه داری جامه های آقا یا خانم است
جامه دار
فرهنگ فارسی عمید

جامه دران

جامه دران
در حال جامه دریدن از روی بی قراری و غم و یا وجد، گوشه ای در دستگاه شور و همایون و افشاری، از الحان قدیم ایرانی
جامه دران
فرهنگ فارسی معین