جدول جو
جدول جو

معنی جارکش

جارکش((کِ یا کَ))
کسی که به آواز بلند مردم را به امری دعوت کند، جارزن، جارکشنده
تصویری از جارکش
تصویر جارکش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جارکش

خارکش

خارکش
کسی که خارها را جمع آورد و برای فروش حمل کند خارکن، آهنگی است در موسیقی. کفشی که روی موزه بپا کنند سر موزه
فرهنگ لغت هوشیار

خارکش

خارکش
حمل کنندۀ خار، برای مِثال ای که بر مرکب تازنده سواری مشتاب / که خر خارکش مسکین در آب و گل است (سعدی - ۱۸۲)، خارکن
خارکش
فرهنگ فارسی عمید

بارکش

بارکش
کشندۀ بار، باربردار، باربر، باری، ویژگی چهارپایی که توانایی حمل بار سنگین را دارد، قوی مثلاً اسب بارکش، کنایه از دارای صبر و تحمل در برابر مشکلات و مصائب، صبور، کنایه از غم زده، غم خوار، غصه دار، برای مِثال دل پادشاهان شود بارکش / چو بینند در گِل خر خارکش (سعدی۱ - ۵۹)
بارکش
فرهنگ فارسی عمید

بارکش

بارکش
باربردار، حمال، چهارپا یا ارابه یا اتومبیلی که بار برد
بارکش
فرهنگ فارسی معین