جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جا کردن

جد کردن

جد کردن
کوشش کردن سعی کردن: (خیلی جد کردم که رضایت خاطراو را فراهم کنم)
جد کردن
فرهنگ لغت هوشیار

جفا کردن

جفا کردن
آزاراندن دل خستن آزردن آزاردن ظلم کردن ستم کردن
جفا کردن
فرهنگ لغت هوشیار

تا کردن

تا کردن
عمل کردنرفتار کردن: (با هر کسی یک طور باید تا کرد) یا خوب تا کردن، خوب رفتار کردن با کسی
تا کردن
فرهنگ لغت هوشیار