معنی جا افتادن جا افتادن((اُ دَ)) با محیط یا شغل تازه سازگار شدن، در جای خود قرار گرفتن استخوان جابه جا شده، خوب پخته شدن غذا، به ویژه آش و مانند آن، با تجربه شدن، به کمال رسیدن تصویر جا افتادن فرهنگ فارسی معین