جدول جو
جدول جو

معنی ثیبه

ثیبه((ثَ یِّ بِ))
مؤنث ثیب، زن شوی دیده و از شوهر جدا مانده. خواه به طلاق و خواه به مرگ شوی، بیوه، مقابل باکره، دوشیزه
تصویری از ثیبه
تصویر ثیبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ثیبه

ثیبه

ثیبه
چوز پاره رو در روی دوشیزه بیوه مونث ثیب زن شوی دیده و از شوهر جدا مانده خواه بطاق و خواه بمرگ شوی بیوه مقابل باکره دوشیزه
فرهنگ لغت هوشیار

ثیبه

ثیبه
زن شوهردیده و از شوهر جدامانده خواه به طلاق و خواه به مرگ شوی. کالم. بیوه. مقابل باکره، دوشیزه
لغت نامه دهخدا

دیبه

دیبه
دیبا. توضیح: های دیبه ملفوظ است. یا دیبه خسروی جامه حریر پادشاهی، گنج سیم از گنجهای خسرو پرویز گنج دیبه
فرهنگ لغت هوشیار