جدول جو
جدول جو

معنی ثواقب

ثواقب((ثَ قِ))
جمع ثاقب، روشنی ها، ستاره های درخشان
تصویری از ثواقب
تصویر ثواقب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ثواقب

ثواقب

ثواقب
جمع ثاقب، روشنی ها درخشندگی ها، روشنان جمع ثاقب. روشنی ها، ستاره های روشنی دهنده
فرهنگ لغت هوشیار

ثواقب

ثواقب
روشن، درخشان. در معین مفرد برای موصوف جمع به کار می رود
ثواقب
فرهنگ فارسی عمید

ثواقب

ثواقب
جَمعِ واژۀ ثاقب. روشنی ها. لوامع، ستاره های روشنی دهنده: مناقب او در همه جهان چون ثواقب درخشان بود. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا

عواقب

عواقب
جمعِ واژۀ عاقبت، آخر کار، پایان هر چیز، فرجام، سرانجام
عواقب
فرهنگ فارسی عمید