معنی ثقال
ثقال
((ثَ فَ))
شتر آهسته رو، زن فربه کفل
تصویر ثقال
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ثقال
ثقال
ثقال
زن فربه، گران سرین، آرمیده، آهسته، شتر کندرو
فرهنگ لغت هوشیار
ثقال
ثقال
ثقیل ها، گرانها، سنگین ها، جمعِ واژۀ ثقیل
فرهنگ فارسی عمید
ثقال
ثقال
جَمعِ واژۀ ثقیل. و ثقال و یقال: هو من ثقال الناس و من ثقلائهم
لغت نامه دهخدا
ثقال
ثقال
زنی ثقال، زنی گران سرین و فربه، بعیری ثقال، شتری آهسته رو
لغت نامه دهخدا
ثقیل
ثقیل
سنگین
فرهنگ واژه فارسی سره
اثقال
اثقال
گران کردن، گران شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بقال
بقال
کسی که حرفه اش خوار وبار فروختن است
فرهنگ لغت هوشیار
رقال
رقال
جمع رقله، خرمابنان بلند کویکان بلند
فرهنگ لغت هوشیار
ثاقل
ثاقل
سنگین، بیمار سخت
فرهنگ لغت هوشیار