معنی ثخونت
ثخونت
((ثُ نَ))
ستبر و سخت گردیدن
تصویر ثخونت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ثخونت
ثخونت
ثخونت
ستبر و سخت گردیدن ثخن ثخانت
فرهنگ لغت هوشیار
ثخونت
ثخونت
سطبر و سخت گردیدن. ثخانت. ثخن
لغت نامه دهخدا
ثخانت
ثخانت
سفت و سخت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سخونت
سخونت
گرم شدن، گرمی حرارت
فرهنگ لغت هوشیار
سخونت
سخونت
گرم بودن، گرم شدن، گرمی
فرهنگ فارسی عمید
سخونت
سخونت
گرم شدن، گرمی، حرارت
فرهنگ فارسی معین
ثخانت
ثخانت
سفت وسخت شدن، ستبری
فرهنگ فارسی عمید
ثخانت
ثخانت
ثخونت. ثَخن. سطبر و سخت گردیدن، استوار شدن
لغت نامه دهخدا
سخونت
سخونت
گرم بودن. (غیاث) (آنندراج). رجوع به سخونه شود
لغت نامه دهخدا