جدول جو
جدول جو

معنی ثبات کردن

ثبات کردن((~. کَ دَ))
پایداری کردن، استقامت ورزیدن، ثابت شدن، پایدار ماندن، مقاومت کردن، پایداری، استقامت
تصویری از ثبات کردن
تصویر ثبات کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ثبات کردن

ثبات کردن

ثبات کردن
پایداری کردناستقامت ورزیدن، ثابت شدن پایدارماندن مداومت کردن مواظبت نمودن، ثبات ورزیدن مقاومت کردن، پایداری استقامت
فرهنگ لغت هوشیار

ثابت کردن

ثابت کردن
فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن
فرهنگ لغت هوشیار