جدول جو
جدول جو

معنی تیک آف

تیک آف((تِ))
یک باره به حرکت درآوردن اتومبیل یا موتور سیکلت به شکلی که چرخ های آن از زمین اندکی فاصله بگیرد، از زمین برخاستن یا بلند کردن هواپیما، پریدن یا بلند شدن از تخته شیرجه یا تخته پرش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تیک آف

تنک آب

تنک آب
آب کم عمق، برای مِثال دریای فراوان نشود تیره به سنگ / عارف که برنجد تنک آب است هنوز (سعدی - ۱۰۵)
تنک آب
فرهنگ فارسی عمید

تنک آب

تنک آب
کم آب. (آنندراج). کم عمق و پایاب و آب کم عمق. (ناظم الاطباء). آب باریک. آب کم. آب کم عمق در جوی یا در رودی. آبی رونده و قلیل. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
دریای فراوان نشود تیره به سنگ
عارف که برنجد تنک آبست هنوز.
(گلستان).
جان به تن از نارسایی های همت مانده است
بس که این دریا تنک آبست کشتی در گل است.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج).
رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا