جدول جو
جدول جو

معنی تیرتخش

تیرتخش((تَ))
تیر آتشبازی، آنچه که به شکل های مختلف درست کرده، در آن باروت می ریزند و به هنگام جشن ها با آن ها آتش بازی راه می اندازند
تصویری از تیرتخش
تصویر تیرتخش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تیرتخش

تیرتخش

تیرتخش
آنچه از باروت که به شکل های مختلف برای آتش بازی ها در مراسم جشن و شادمانی ساخته می شود و در موقع انفجار تولید نور و صدا می کند
فرهنگ فارسی عمید

تیر تخش

تیر تخش
تیر هوائی و آتشبازی را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). تیر هوائی و تیر ناوک و تیر آتشبازی... (غیاث اللغات). تیر هوائی آتشبازی شبهای عید و عروسی را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) :
گر اشارت نیست با چین جبین هم قانعیم
تیر تخشی زآن کمان ابروان ما را بس است.
صائب (از آنندراج).
تو گوئی چو شد تیر تخشش بلند
که کرده ست این ریشه در خاک بند.
طاهر وحید (از آنندراج).
از بس که گرم سوی عدویت روان شود
چون تیر تخش ناوک آتشفشان شود.
سعید اشرف (ایضاً)
لغت نامه دهخدا

تیرتاش

تیرتاش
دهی از دهستان کلباد است که در بخش بهشهر شهرستان ساری واقع است و 1245 تن سکنه دارد و ایستگاه تیرتاش نزدیک این آبادی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

تیر کش

تیر کش
جعبه یا کیسه ای که در آن تیرهای کمان را جا میدادند و بپهلو می آویختند تیر کش تیر دان
فرهنگ لغت هوشیار

تمرتاش

تمرتاش
یا تیمورطاش امیر حسام الدین بن نجم الدین ایلغازی که بدست بنی ارتق در دیار بکر حکومت یافت والی حلب و حاکم ماردین بود و بعد از 30 سال حکومت در ماردین و میافارقین در سال 547 هجری قمری درگذشت و مرد کریم الطبع و بردبار بود. (از قاموس الاعلام ترکی). رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 164 و ج 2 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا

تی تیش

تی تیش
در زبان اطفال، جامه یا جامۀ نو، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، در زبان اطفال کوچک به معنی لباس خوب، (فرهنگ نظام)، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا