جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تیب

تیب

تیب
شیب و تیب، پریشانی و آشفتگی، برای مِثال نبوده مرا هیچ با تو عتیب / مرا بی گنه کرده ای شیب و تیب (دقیقی - ۱۱۳)
تیب
فرهنگ فارسی عمید

تیب

تیب
بر وزن و معنی سیب است که عرب تفاح گوید، (برهان) (از شرفنامۀ منیری) (از ناظم الاطباء)، اینکه صاحب برهان گفته به معنی سیب است که عرب تفاح گوید خطااست، شیب را سیب خوانده اند و تفاح دانسته اند، (انجمن آرا) (آنندراج)،
سرگشته و مدهوش، (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (اوبهی)، بی قرار و شتابزده، (برهان)، بی قرار و سرگشته، (شرفنامۀ منیری)، بی هوش و بی قرار و سرگشته و شتابزده، (ناظم الاطباء)، مرادف و متابع شیب که به معنی شیفته و مدهوش است و علیحده مستعمل نشود ...، (فرهنگ رشیدی) (از آنندراج) (از انجمن آرا) :
نبوده مرا هیچ با تو عتیب
مرا بی گنه کرده ای شیب و تیب،
رودکی (از جهانگیری و انجمن آرا)،
رجوع به شیب شود
لغت نامه دهخدا

تیبا

تیبا
عشوه فریب، دفع رد سخن کسی، وقت گذرانی بیهوده، شوخی ریشخند
تیبا
فرهنگ لغت هوشیار