جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تی

تی

تی
تهی
خط کشی به شکل t که برای اندازه گرفتن و ساختن زاویه ها به کار می رود
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته، تاغوت، تا، تَه، تادار، تادانه، تَه دار، تی گیلَه، تایلَه، تاه، دِغدِغان
تی
فرهنگ فارسی عمید

تی

تی
مخفف تهی است که خالی باشد، (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از فرهنگ رشیدی) (از غیاث اللغات) (از فرهنگ جهانگیری) :
آن یکی مردیست قوتش جمله درد
وین دگر مردی میان تی همچو گرد،
مولوی (نیکلسن دفتر 5 ص 243)،
لاف و دعوی باشد این پیش غراب
دیگ تی و پر یکی نزد ذباب،
مولوی،
تر و خشک و پر و تی باشد دهل
بانگ او آگه کند ما را ز کل،
مولوی،
هر دمی پر می شوی تی می شوی
پس بدان کاندر کف صنع ویی،
مولوی،
رجوع به تهی شود
لغت نامه دهخدا

تی

تی
اسم اشاره که به مؤنث اشاره کنند، یعنی این زن، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تی

تی
نام دیگر حرف تا، (المعجم از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، ت، تا، تاء، (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا