جدول جو
جدول جو

معنی تهالک

تهالک((تَ لُ))
باز افتادن، افتادن، تساقط، تمایل یافتن در حین راه رفتن، آزمند شدن، حریص شدن بر چیزی، کوشش کردن به شتاب در امری، آزمندی، جمع تهالکات
تصویری از تهالک
تصویر تهالک
فرهنگ فارسی معین