جدول جو
جدول جو

معنی ته کشیدن

ته کشیدن((تَ. کَ دَ))
تمام شدن، به پایان رسیدن
تصویری از ته کشیدن
تصویر ته کشیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ته کشیدن

ته کشیدن

ته کشیدن
تمام شدن. به پایان آمدن. سپری شدن. به آخر رسیدن چیزی چون حبوب و اثمار و بقول و مانند آن. انجامیدن. بیش نماندن. به بن انجامیدن: ته کشیدن چیزی، صرف شدن همه آن. به آخر رسیدن و تمام شدن آن بصرف. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

نه کشیدن

نه کشیدن
باطل کردن، توضیح سابقا مرسوم بود که در اوراق (مانند مشق خط نو آموزن و غیره) عدد (9) را درشت در طول کاغذ رقم میکردند یعنی باطل شد
فرهنگ لغت هوشیار