معنی توفیر توفیر زیاد کردن، حق کسی را تمام دادن، فرق داشتن، تفاوت، اندوختن مال تصویر توفیر فرهنگ فارسی معین
توفیر توفیر فرور دگرگونی، افزودن بسیار کردن، گرد آوردن دارایی دارا شدن، هده دادن (هده هوده حق)، پس انداز زیاد کردن اضافه کردن افزودن، حق کسی را تمام دادن، اندوختن مال کسب کردن گرد کردن، بسیار شدن، تفاوت، آنچه در اجاره از آن فایده بردارند، جمع توفیرات فرهنگ لغت هوشیار
توفیر توفیر صرفه جویی، تفاوت، افزونی، زیادتی، افزایش، زیاد کردن، افزودن، زیاد کردن مال، سود، فایده، حق کسی را تمام وکمال دادن، تمام کردن فرهنگ فارسی عمید
توفیر توفیر افزوده شدن، اختلاف، افتراق، امتیاز، تباین، تفاوت، فرق، مبانیت، مغایرتمتضاد: کاهش یافتن، کاستن، اضافه درآمد، سود، منفعت، مال اندوزی فرهنگ واژه مترادف متضاد