معنی توریث - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با توریث
توریث
- توریث
- ارث دادن، ارث رسانیدن، میراث گذاشتن، وارث گردانیدن، کسی را شریک ورثه ساختن
فرهنگ فارسی عمید
توریث
- توریث
- میراث دادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). وارث گردانیدن و شریک ورثۀ کسی نمودن دیگری را. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آتش جنبانیدن تا شعله زند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افروختن آتش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
توریه
- توریه
- بمعنی استعمال لفظی که آن دو معنی باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و منظور معنی دور باشد
فرهنگ لغت هوشیار